×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

doust yabi va ezdevaje movaghat

× doust yabi va ezdevaje movaghat va estefadeh az tajrobiat digaran
×

آدرس وبلاگ من

alijoun.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/alijoun

تجربه

 مدتها قبل در كتابي كه نامش را به خاطر ندارم حكايت زير را با شرح بيشتر خوانده ام كه مضمون آن چنين

است:

پسركي با باري از هيزم كه در بغل داشت در شبي سرد و يخبندان در كنار اجاق خاموشي نشسته بود و فرياد

مي كشيد :

هر وقت گرمم كردي من نيز به داخلت هيزم مي اندازم.

از اين حكايت كوتاه مي توان آموخت براي آن كه چيزي را به دست بياوريم ابتدا بايد ببخشيم تا آن چه را

خواهانش هستيم دريافت كنيم.

در ارتباطات انساني نيز چنين واقعيتي نهفته است. عشق، محبت و دوستي، وفاداري، همدردي، شادي و 

لبخند و موفقيت چيزهايي هستند كه به زندگي انسان معنا مي بخشند ودر ارتباطات متقابل افراد

جستجو می شوند لذا اگر انسان خواهان دريافت هر يك از آنها هست بايد از وجود خود قسمتي از آنها را

ببخشد تا فوج فوج همانها به سويش باز گردند.

هر زمان كه احساس مي كنيد مردم به روي شما لبخند نمي زنند كافيست به سادگي شما به آنها لبخند بزنيد

خواهيد ديد كه چه معجزه آسا اطرافيان شما همه به رويتان لبخند مي زنند. واقعيت اين است كه دنيا بازتابي

از خود ماست.

گاهي دوست داريم ديگران به ما محبت كنند و يادي از ما نمايند ولي حاضر نيستيم قدم اول را خودمان

برداريم.

من ديده ام افرادي را كه مي گويند دوست قديم مان يادي از من نمي كند زنگي به من نمي زند و بي معرفت

است بايد گفت: خب شما با معرفت باشيد و تماس بگيريد قدم اول در راه ابراز محبت و دوستي را شما

برداريد چرا منتظريد ديگران آغاز كننده باشند. تا وقتي كه منتظر و متوقع محبت ديگران بمانيد و اقدامي 

نکنید مسلم بدانيد روابطتان هر روز كمرنگ تر خواهد شد.

به نظر من همه انسانها ذاتا" نيازمند محبت و دوستي هستند. و در اين باب انسانها به چند دسته تقسيم

مي شوند:

عده اي در ابراز عشق و محبت هميشه پيش قدم هستند و آغاز گر دوستي ها مي باشند. اين عده در زندگي

دوستان زيادي دارند .

عده اي ديگر شروع كننده دوستي و ارتباط نيستند و قدم اول را بر نمي دارند بلكه قدم دوم يعني پاسخ به

محبت ديگران را خوب بر مي دارند. و پاسخ دهنده خوبي براي دسته اول هستند. اين گروه نيز چون معرفت

دريافت محبت را دارند با معرفت تلقي شده و در اطرافشان دوستاني خواهند داشت.

گروه سوم كساني هستند كه  هرگز قدم اول را براي ابراز محبت بر نمي دارند و در قبال محبت ديگران نيز

پاسخي نمي دهند و محبت ديگران را نوعي وظيفه مي دانند و به نوعي طلبكارانه به دنيا و اطرافيان 

می نگرند. كه البته مي توان دنياي سرد و خالي از محبت و دوستي اين گروه را تصور نمود.

 

حال با خود بينديشيد كه شما جزء كدام گروه هستيد؟

 

 

 

 

زندگي ابعاد گوناگوني دارد. ابعاد فردي ، اجتماعي ، خانوادگي، شغلي ، علمي و غيره

انسان موفق كسي است كه به گونه اي متناسب به ابعاد مختلف زندگي اش اهميت دهد.

 افرادي هستند كه همه تلاششان پيشرفت در زمينه هاي علمي يا شغلي است و يا بعضي ديگر

در زندگي فقط به شخص خودشان اهميت مي دهند و از اجتماع و ديگران غافلند متاسفانه چنين

افرادي را تك بعدي مي نامند كه فقط به يك يا چند بعد اززندگي اهميت مي دهند وازمابقي امور

زندگي غافل هستند و اين افراد در مسير زندگي مسلما" مشكلاتي را تجربه خواهند نمود.

در اين رابطه يك تجربه تلخ و واقعي را برايتان حكايت مي كنم و اميدوارم براي آنان كه نكته

بين هستند تجربه مفيد ي واقع شود.

در يكي از بهترين مناطق تهران خانه اي مجلل با اطاقهايي پر از كتابهاي نفيس و گرانقدر به

زبانهاي مختلف دنيا وجود دارد كه بر ديوارهاي اطاقهاي اين خانه لوح هاي تقدير و نشان هاي

مجا مع مختلف علمي و ادبي به چشم مي خورد. اين خانه متعلق به يكي از نويسندگان و

پژوهشگران نامي كشورمان است كه از گفتن نام ايشان معذورم ولي متاسفانه ايشان در سنين

پيري به سر مي برند و دچار ضعف بينايي و ناتواني جسماني  شده اند به طوري كه براي انجام

كارهاي شخصي شان هر روز يك خانم خدمتكار چند ساعتي را به منزل ايشان مي آيد و در

خدمتشان است.

اين مرد علم و ادب كشورمان اعتراف كرد:

 زماني كه جوان بودم هدفم فقط پيشرفت در زمينه علمي  و شغلي ام بود و تمام نيرو و توانم را

در اين راه به كار بستم و موفق هم بودم.

 وقتي خانواده ام به من مي گفتند بايد ازدواج كنم چون فكرمي كردم ازدواج مانع وسدي درراه

پيشرفت اهدافم خواهد بود لذا از پذيرش مسئوليت خانواده و ازدواج شانه خالي مي كردم و به

نوعي از ازدواج فرار مي كردم.

در عوض در مسير اهداف ديگرم بسيار موفق و خرسند بودم و مدام در سفر و تحقيق و

پژوهش به سر مي بردم.غافل از اين كه سير طبيعي زندگي بشر در مورد همه موجودات زنده

روال خودش را طي مي كند و من نيز در اين مسير طبيعي پس از طي دوران جواني و ميانسالي

بدون آن كه خودم بخواهم وارد دوره پيري شدم و در اين دوران نيز طبيعتا" بيماري و ضعف

هايي  را تجربه مي كنم. و به علت ضعف بينايي و جسماني قادر به مطالعه و كار هم نيستم. و

فقط آرزو مي كنم و ثانيه شماري مي كنم زمان كار خدمتكارم فرا برسد و از در وارد شود تا در

اثناي انجام كارهاي خانه چند كلامي را هم با من صحبت نمايد و همين چند ساعت هم صحبتي با

او براي من بسيار ارزشمند است زيرا از تنهايي نجاتم مي دهد.

البته دوستان و اقوام هم گاهي به ديدنم مي آيند ولي اين هميشگي نيست زيرا آنها نيز درگير

مسائل زندگي خودشان هستند و هر كس مشكلات خاص خودش را دارد. در نتيجه من مجبورم

اين ايام را در تنهايي سپري نمايم.

و حالا در اين دوران افسوس مي خورم كه چرا در زمان معين خودش ازدواج نكردم و تشكيل

خانواده ندادم!

اگر همسري داشتم او هم با من پير مي شد و با هم و در كنار هم دوران پيري را سپري مي

كرديم. گاهي آرزو مي كنم اي كاش همسري داشتم كه در اين ايام پيري و ناتواني و تنهايي

روبروي من مي نشست و با من حرف مي زد حرفهاي شيرين و يا حتي تلخ !

گاهي با هم مهربان بوديم و گاهي هم قهر مي كرديم.

ايكاش كسي بود كه لا اقل با من جر و بحث مي كرد غرغر مي كرد مي دانم زندگي هم تلخي وهم

شيريني دارد.

مهم اين است كه  همه تلخي ها و شيريني ها با هم باشند.

مهم اين است كه با هم بوديم و از لحظات زندگي استفاده مي كرديم و همدم و هم صحبت و

مونس يكديگر بوديم ! ولي افسوس!

 حالا در ميان همه اين كتابها و لوح هاي تقدير و سپاس من بايد يكه و تنها روزگار خود را

سپري كنم!

اگر يك بار ديگر متولد مي شدم مطمئنا" سعي مي كردم به همه ابعاد زندگي ام توجه كنم و در

همه موارد نرمال باشم. زيرا اگر در يك زمينه به اوج برسيم و از ابعاد ديگر وجود خود غافل

شويم مسلما" جز پشيماني چيزي در بر نخواهد داشت.

 

من نيز اميدوارم اين سرگذشت تجربه مفيدي براي خوانندگان اين مطلب باشد.

 زندگي تجربه اي ديرين است

كه گهي شاد و گهي غمگين است

آنچه من تجربه دارم در آن

به تو تكرار شدن سنگين است

زمن آموز همان تجربه را

زمن آموز كه عبرت اين است

شعر از افسر فاضلي شهربابكي

 

در ادامه مطلب قبلي، عده اي از دوستان پرسیده اند:

روابط صحيح چگونه بايد برقرار شود؟

با توجه به نوع فرهنگ حاكم بر كشور ما مسلما" نسل گذشته با ارتباط دختر و پسر قبل از

ازدواج مخالفند .

از طرفي نسل امروز خواهان ارتباط و شناخت شخصي قبل از ازدواج است.

بنظر من با توجه به شكل گيري عقايد و شخصيت نسل قديم تغيير اين نسل غير ممكن و يا

دشوار مي باشد ولي تربيت نسل جديد آسان تر است. لذا نبايد صورت مسئله را پاك كرد بلكه

بايد راه حل هاي درست را به جوانان ارائه نمود تا در مسير درست قرار بگيرند.

مسلما " نظرات وراه هاي زيادي وجود داردكه با توجه به موقعيت وشرايط افراد ٬ مي توانند به

كار بسته شوند.

به نظر من يكي از راه هاي ارتباط صحيح اين است كه :

در ارتباط با جنس مخالف سعي كنيم تصور كنيم با هم جنس خود در ارتباط هستيم.

بدين معنا كه:

همانطور كه با دوستان هم جنس خود معاشرت و تفريح و مراوده داريم بايد با جنس مخالف نيز

همانگونه رفتار نماييم.

دودوست هم جنس پس ازشروع آشنايي و برقراري ارتباط بعد ازگذشت مدت زماني، با توجه

به ارزش ها وخصوصيات و اخلاقيات يكديگرمتوجه مي شوند كه ارتباطشان مي تواند بيشترو

عميق تر گردد و به يك دوستي دائمي و صميمي تبديل شود و يا متوجه مي گردند ادامه

دوستی شان چندان ارزشي ندارد وارتباطشان كمتر مي شود ويا به طوركلي قطع مي گردد.

در چنين رابطه اي چون معيار عقل و منطق است و ارتباط بر اساس ارزش ها و خصوصيات و

تطابق هاي شخصيتي و اخلاقي دو نفر مي باشد لذا به درستي رابطه مي توان اعتقاد داشت.

اگردرارتباطات دوجنس مخالف نيز چنين وضعيتي وجود داشته باشد ٬ یعني به دور از

احساسات و غرايز و بر اساس عقل و منطق دو نفردر يك رابطه صحيح قرار گيرند مي توان

نتيجه بهتري گرفت.

در چنين شرايطي بعد از مدتي ممكن است دو نفر به اين نتيجه برسند كه ادامه ارتباط بي فايده

است لذا به راحتي مي توانند از هم جدا شوند.

ويا ممكن است به اين نتيجه برسند كه ارتباطشان مي تواند عميق تر نيز گردد و ارزش ادامه

رابطه وجود دارد. بعد از اين استنباط و در اين مرحله مي توان با خيال راحت ، احساسات و

علائق و عشق را نيز وارد رابطه نمود تا اين كه به يك رابطه عميق و محكم و ريشه دار دست

يافت.

دراين مرحله ابراز علاقه و محبت و عشق ارزش پيدا كرده و بی شک نتايج لذت بخشي را هم

در بر خواهد داشت.

ولي مطمئن باشيد اگر در ابتداي ارتباطات خود احساسات و غرائز را وارد كنيد هرگز به

بهترین نتيجه  نخواهيد رسيد.

 

سوال بسياري از جوانها به خصوص خانم ها در مورد چگونگي

روابط قبل از ازدواج است!

 بي شك در گذشته بيان چنين مسائلي دور از ذهن بود ولي

متاسفانه در دنياي كنوني عليرغم حركت پر شتاب به سوي

مدرنيزه شدن مشكلات فرهنگي و شخصيتي نيز دامنگير جوامع 

شده و با توسعه ارتباطات و در هم آميخته شدن فرهنگ هاي

مختلف نوعي بي ثباتي عقيدتي و فرهنگي و شخصيتي نيز در

بين نسل جوان پديد آمده كه البته اين از نتايج منفي اين دوره در

كنار ابعاد مثبت آن مي باشد.

 

بسياري از رفتارها و گفتارها كه در گذشته زشت و ناپسند بود

امروزه براي عده اي نشانه تمدن و پيشرفت شده و در بعضي

موارد ديده مي شود افراد شديدا" علاقه به تظاهر و تقليد

بعضي رفتارها مي نمايند تا از قافله تمدن به دور نباشند.  البته

تشخيص تمدن و پيشرفت ، بستگي به نگرش فرد ي و نوع

تربيت خانوادگي و شخصيت اجتماعي و اصالت فرهنگي فرد

دارد. اصالت و تربيت هر شخص بهترين راهنماي او در تشخيص

درست از غلط خواهد بود.

با توجه به اين مقدمه كوتاه سوال جوانان ما در رابطه با

چگونگي ارتباطات قبل از ازدواج چندان دور از ذهن تلقي

نمی شود.

قبل از هر چيز بايد متذكر شوم در اين پست منظور از رابطه

جنسي مي تواند شامل گرفتن دست يكديگر شده تا نوازش و

معاشقه و الي آخر! لذا در اين پست همه اينها را رابطه هوس

آلود تلقي كرده و وارد جزئيات نشده و متذكر مي شوم اين گونه

روابط متاسفانه بين بسياري از جوانها وجود دارد و البته نوع و

چگونگي آن هم بسته به شخصيت و تربيت و اصالت افراد متغير

است.

همان طور كه اشاره شد بسياري از خانم ها عنوان مي كنند در

روابط قبل از ازدواج شان با مردها ،

عده اي از مردها خواهان داشتن روابط هوس آلود هستند!

گاهي مردها ادعا مي كنند اگر عاشق من هستي و يا من را

دوست داري...

اگر مي خواهي عشقت را ثابت كني و من تنها عشق تو در

زندگيت هستم ...

(و هزار اگر ديگر كه با توجه به حساسيت عاطفي زنها از اين

بعد وارد مي شوند)

بايد با من رابطه بيشتري داشته باشي! و گاهي در قبال

مخالفت زنها اين گونه رفتار را نشانه امل بودن و دور از تمدن

بودن و تفكر سنتي و قديمي مي دانند و ادعا مي كنند چنين

زناني جايگاهي نخواهند داشت!

 البته همانطور كه قبلا اشاره كردم تربيت و اصالت فرد در نوع

برخوردش با چنين مسائلي نقش مهمي را ايفا مي نمايد.

چند نكته قابل تذكر است كه به قول معروف از ما گفتن است ،

حال شنيدن و عمل كردن يا نكردن به آن بستگي به انتخاب

شخص دارد.

 عاشق هرگز و هرگز براي معشوق شرط و شروط  قرار نمي

دهد و اگر و اما هم نمي آورد. يك عاشق واقعي هرگز حرمت و

تقدس عشق را با هوي و هوس و لذت معاوضه نمي كند.

عاشق واقعي هرگز به تمايلات جنسي توجه نمي كند بلكه

بيشتر به روح معنوي عشق اهميت مي دهد.

عاشق واقعي كه هدفش وصال يار است چون در نهايت به

ازدواج مي انديشد مي داند كه در آينده  در كنار يار به لذتهاي

ديگر خواهد رسيد لذا هيچ عجله اي براي داشتن روابط غير

معنوي نخواهد داشت. مگر اين كه كسي عاشق نباشد و قصد

ازدواج نداشته باشد و هدفش يك ارتباط كوتاه مدت باشد كه

بخواهد در اين مدت كوتاه سواستفاده هم بنمايد.

چند جمله از چند بزرگ مي نويسم  در اين جملات دريايي از معنا

وجود دارد كه اگر كسي كمي به عمق اين جملات فكر كند

مسلما راه درست را در زندگي خواهد يافت و نياز به هيچ

مشاوره اي  در اين رابطه نخواهد داشت.

ناپلئون بناپارت گفته:

عشق گوهري است گرانبها ، اگر با عفت توام باشد.

و نيز گفته است:

عفت در زن مانند شجاعت است در مرد، من از مرد ترسو هم

چنان متنفرم كه از زن نانجيب.

باربارادي آنجليس مي گويد:

به گونه اي از عشق و شور خود مراقبت و پاسداري كنيد كه

گويي گرانبهاترين دارايي شماست.

ودر جايي ديگر مي گويد:

عشق ماندگار هرگز برجاذبه جسماني ميان شما و معشوق كه

همواره در حال تغيير است متكي نيست.

چارلي چاپلين در نامه اي به دخترش مي نويسد:

دخترم: هيچ كس و هيچ چيز ديگر را در اين جهان نمي توان

يافت كه شايسته آن باشد كه دختري ناخن پاي خود را به خاطر

آن عريان كند. برهنگي بيماري عصر ماست. به گمان من، تن تو

بايد مال كسي باشد كه روحش را براي تو عريان كرده است.

 در شرايطي  كه عشق حكمفرماست هرگز عشق را با چنين

خواهش ها و روابطي آلوده نكنيد.

در مواردي هم كه عشق وجود ندارد و دو نفر قبل از ازدواج

روابطي جهت آشنايي و شناخت با يكديگر برقرار مي كنند

مسلما بايد عقل و منطق در ميان باشد و بي شك عقل و منطق

نيز هر گونه رابطه خارج از حد و مرز را نخواهد پذيرفت.

عقل و منطق مي گويد هرگز اجازه سواستفاده از خودتان را به

ديگران ندهيد. و هرگز شخصيت و غرور خود را به خاطر لذتهاي

زودگذر خرد نكنيد.

در سنين نوجواني و جواني به علت خصوصيات اين دوره از

زندگي شايد بعضي ها درگير هوي و هوس و غرايز سركش

خود قرار بگيرند و در لحظات كوتاهي  خود را به دام اين بعد از

نفسانيات بياندازند ودر اين لحظات در كنار جنس مخالف احساس

لذت وافري داشته باشند و با روابط نادرست احساس

سرمستي و سرخوشي و لذت نمايند و در آن لحظات تصور كنند

كه خوشبخت ترين دلداده ها هستند و در اوج سعادت مي

باشند و هيچ چيز نمي تواند بين آنها فاصله بيندازد. و حاضر

نيستند اين خوشي و لذت را با  چيز ديگري عوض كنند. ولي

مطمئن باشند اين گونه احساسات عميق و پايدار نيستند و براي

لحظه اي و مدت كوتاهي ارضا كننده مي باشند. و در اصل آني

و زود گذر هستند. اگر كسي به دنبال احساس لذت واقعي و

سعادت حقيقي است بايد در روابط خود ازعقل و منطق و درايت

كمك بگيرد و بر خواهش هاي نفساني خود غلبه كند و هر گونه

لذت جويي و توجه به غرايز را براي بعد از ازدواج قرار دهد.

پاكدامني و عفت در همه ملل و اقوام و فرهنگ ها و كشورها و

اديان و آئين ها ستودني است و مختص قشر خاصي نبوده و

نيست. و به همين دليل در همه كشورها براي ازدواج آئين

مخصوصي با توجه به قوانين و فرهنگ هر ملتي وجود دارد ودر

همه ملل ازدواج در چهار چوب ضوابط فرهنگي و قانوني خاصي

انجام مي شود. در همه آئين ها تداوم عشق ورزي تنها در

ازدواج، پسنديده شمرده مي شود و شايد به همين دليل هم در

همه جوامع ازدواج همراه با برپايي جشن و سرور است ودر اين

محدوده بسيار پسنديده هم تلقي مي شود.

ولي متاسفانه امروزه در جامعه خودمان مي بينيم كه بعضي از

جوانان بي بندوباري و بي حرمتي را نشانه تمدن دانسته و

گاهي حتي در ملاء عام نيز بسياري از روابط شخصي خود را

آشكار و علني مي سازند. مثلا من بارها در پارك  يا سينما و

محل هاي عمومي ديده ام كه دو جواني كه هنوز دهانشان بوي

شیر مي دهد آن چنان در آغوش يكديگر فرو رفته اند و در حال

معاشقه و گفتگو هستند كه انگار اصلا توجهي به اطراف خود

ندارند و هيچ كسي را نمي بينند! حال تصور كنيد اگر در خلوت

باشند چه اتفاقي مي افتد!

زنها بدانند كه در هر گونه از روابط جنسي اين مردها هستند كه

بيشترين سود و لذت عايدشان مي شود.

توصيه مي شود هرگز حرمت و تقدس عشق را از بين نبريد و

اجازه سواستفاده از خودتان را به ديگران ندهيد.

به مردها هم توصيه مي شود به خاطر لذت هاي آني و زودگذر

شخصيت و غرور و مردانگي خود را زير پا له نكنيد.

قبل از ازدواج عاقلانه رفتار كنيد و يكديگر را كاملا بشناسيد و

مطمئن باشيد بعد از ازدواج وقت زيادي براي خرج كردن

احساسات و استفاده از لذائذ زندگي خواهيد داشت.

لذا با اراده و غلبه بر نفسانيات  در هر دوره از زندگي خود

استفاده خاص و درست را از همان دوره داشته باشيد .

انسان از تولد تا مرگ دوره هاي خاصي دارد كودكي ، نوجواني ،

جواني و ميانسالي و پيري .

و آدم عاقل در هر دوره رفتار مخصوص آن دوره را انجام مي

دهد . به اين معنا كه از يك كودك

نمي پذيريم  چون يك پير رفتار كند. لذا در نظر داشته باشيد در

دوران قبل از ازدواج و پس از ازدواج نيز تفاوت هايي وجود دارد

كه مختص همان زمان است و بايد سعي شود در چهارچوب

ضوابط خاص آن دوره رفتار شود. تلاش نماييد هميشه حدود و

مرزها را رعايت كنيد.

به اميد آن كه همه جوان هاي ما راه درست را انتخاب كنند و

سعادتمند شوند.

 

 

یکشنبه 18 آبان 1387 - 12:49:30 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
× برای این پست نظرات ارسالی پس از تایید مدیر وبلاگ به نمایش در خواهند آمد